محمدپارسای عزیزممحمدپارسای عزیزم، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

بهانه زندگی مامان و بابا

اولین مروارید نفس مامان

25 فروردین داشتم بهت غذا میدادم که یه دفعه صدای دندونت و شنیدم دست زدم دیدم دندونت نیش زده از خوشحالی جیغ کشیدم. مبارکت باشه عشق مامان. اینم عکس دندونت بعد از کلی کلنجار ...
25 فروردين 1395

نه ماهگی پسملی

عشق مامان نه ماهه شدی. روز به روز شیرین تر و شیطون تر میشی. همش باید دنبالت بدوم که زمین نخوری. وقتی میبینی دنبالت میایم ذوق میکنی و فرار میکنی. خدا تو رو برامون حفظ کنه پسر قشنگم. ...
23 فروردين 1395

عکسای هشت ماهگی پسملی

  این کادوها رو هم مامانی برات از کربلا اورده. دستت مامانی درد نکنه. وقتی هلکوپتر و روشن کردیم کلی ذوق کردی و جیغ کشیدی. میخواستی خودت و از بغل من پرت کنی پایین. این ماشین هم عزیز چند ماه پیش از کربلا برات اورد. دقیق یادم نیست از اوایل بهار یاد گرفتی سرسری میکنی. موش هم میشی، بینیت و جمع میکنی و از بینی و دهنت هوا خارج میکنی. کلی شیطون شدی هر جا من میرم دنبالم سینه خیز میای و صدام میکنی. سرعتت خیلی زیاد شده. خیلی بامزه از پله آشپزخونه میای بالا. دستات و میزاری روی پله بعد میای روی کف پاهات و بعد پاهات و میاری بالا. دیگه یاد گرفتی من و مامان صدا میکنی و بابا رو هم بابا. من و بابا هم کلی ذوق میکن...
22 فروردين 1395
1